عرفان اسلامی
عرفان اسلامی واقعاً دریایی است...
تازگیها با عزیز الدین نسفی آشنا شدم...
چندی پیش کمی از گلشن راز شیخ محمود شبستری میخواندم...
واقعاً هر دو فوق العاده بودند. خیلی فوق العاده...
ولی من اگرچه خیلی دوست دارم که هر دو را کامل و شاید چند بار میخواندم، فکر نمیکنم که بتوانم هیچ کدام را بیش از ورقزنی بخوانم. ...
دلم راضی نمیشود که بخوانم...
راستش احساس ناراحتی میکنم وقتی که کتب عرفانی و دینی را میخوانم. به همین خاطر هم هست که دیگر مدّتی است که خیلی کم چیز میخوانم. میدانم که فایده ندارد چرا که وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما یُنْذَرُون، میدانم که هر چه فریاد بر سر خویش بزنم تا زمانی که کر باشم چیزی نمیشنود. تا زمانی که گوش قلبم نشوند، بهترین معارف بیدارم نمیکند.
میدانم که روح من آماده نیست و جانم همه آلوده است...
میدانم که کاسهای که آلوده است شیر در آن بریزند آلودهتر میشود، و گندش در میاید...
پس با احتیاط و امید انتظار روزی را میکشم که شاید جانم و دلم آماده باشد...و یک دل سیر بخوانم...
ولی قرآن میخوانم هنوز! (حداقل سعی میکنم بخوانم) ...
افسوسی نیست اصلاً چون قرآن از آثار عرفا خیلی خیلی بهتر است...
هم وزن و سبکش افسونگر و زیباست هم سیستم معانیاش خفنتر است..
عرفا اگرچه در میان معانی عجیب و غریبی از عالم بالا گم بودهاند که نامی بر آنها نمیتوانستهاند بگذارند و مجبور شدند که همش در کنایه و مبهم حرف بزنند و به نامهای دیگر از شاهد و می و معشوق و .... سخن بگویند و حرفهای ظاهرشان برخی وقتها گمراهکننده و گیجکننده است....
(شیخ محمود شبستری در آخر دیوان گلشن راز خیلی جالب توضیح میدهد که حسش نیست نقل قول کنم...)
ولی در قرآن آنچه که عرفا بیان کردهاند خیلی عمیقتر بیان شده است با این تفاوت که اگر چه معانی خیلی زیاد عمیقتر (شاید به عمق وجود!) بطن اندر بطن و لایه اندر لایه نقل شده است و معنای ظاهری واسطهی نقل معانی عمیقتر شده اند ولی ظاهرها هر کدام نیکو و جالب است و هر کدام هزار پرده و جنبه دارد و هیچ کس را بیبهره نمیگذارد و دریایی است که هر کسی در هر سطحی از تشنگی را پاسخ میگوید و این خود جنبهی دیگری از اعجاز قرآن است.
و به ما هم این پایین چیزهایی میرسد!...
ولی خوب دیگر قرآن هم هدی للمتقین است .... و ممکن است ولا یزید الکافرین الّا خسارا شود...
قرآن هم آنقدرها نمیخوانم...
عیبی ندارد گفتهاند که فاقروا ما تیسّر من القرآن...
یسر ما هم همین قدر است دیگر...
با این پستت حرصمو در آوردی.ببینم خفن!خفت میکنم
تویسرکانی به نظرم مخالف عرفان اسلامی بود، نه؟